حال و احوال اینروزای ارمیا گلی
mamany ت : 19 / 3 / 1391 ز : 11:47 AM | + سلام ارمیای من هی پسر چی بگم از کارات که دلم خونه ازت بچه! ههههههههههه شوخی کردم ولی یه خورده از دستت ناراحتم اخه پسر خوب چرا جوجو نمیخوری و میخوای من دق بدی؟از هفته ی قبل فاصله ی شیر خوردنت زیاد شد و کم کم به فقط شب خوردن رسید تا دیشب که فقط یه بار خوردی و امروز که اصلا لب نزدی.نمیدونم دیگه طعمشو دوست نداری یا تلخ شده یا چیز دیگه بهرحال که نمیخوری و این موضوع رو اعصابم ویلی ویلی میخوره. از دیشب غذا هم به سختی خوردی با هزار دوز و کلک بهت غذا دادم که رفتم شیر خشک خریدم که خدا رو شکر تا حالا خوب خوردی. با مادر جون اینا غروب رفتیم سر خاک,هرکس تو دید گفت چقدر ضعیفه مر...