محمد ارمیامحمد ارمیا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 19 روز سن داره

ارمیای پاییزی من

اخرین پست 91 و سلااااااااااااااااااااااااااااااام 92

سلام یه دونه ی من اخیییییش تموم شد یه ساعت داشتم به تک تک دوستای دنیای مجازی پیام تبریک سال نو میدادم. خب سال ٩١ هم هر طوری بود با همه ی خوب و بدش با همه ی خوشی ها و سختی هاش تموم شد.یه ١٢-١٣ ساعت تا اتمامش باقی مونده.اما بلاخره مثل سالهای قبل این هم گذشت... اما ارمیا تو این یکی دوهفته ای -بعد اون سرما خوردگی خیلی وحشتناک دندونهای نمیدونم چندمت؟؟؟در اومدن.ماشالله اینقدر پشت سرهم تند تند اومدن بیرون از دستم در رفته چندتا دندون داری.هیچی از سرما غذا نمیخوردی و لاغر شده بودی این دندون هم بعدش تا همین دو سه روز پیش بی حال و غرغرو بودی و نق نق میکردی.مامانی از بس لاغر شدی میخوام دست بهت بزنم میترسم بشکنی! -بیش از حد بهم وابسته ای جدیدا ...
6 فروردين 1392

ختنه ی پسری

          زیمبلو زیمبو ی پسری...قطع ن : mamany ت : 23 / 10 / 1390 ز : 10:28 PM | +   سلام ناناز مامان   عزیز دلم مرد شدن ودامادیت رو تبریک میگم هرچند که سخت بود ولی افرین به تو برای خوندن ادامه و دیدن عکسا لطفا برید به ادامه مطلب.... پسر قهرمانم که تونستی مث...
18 اسفند 1391

صدای پای عید....

سلام پسر خوشگلم عزیزم دوباره سرماخوردی.ابریزش بینی تب و سرفه های خشن که ناشی  از الرژی است.این فصل هم ماشالله فصل گرده افشانی از این حرفا.دکتر گفته که بیرون زیاد نباید بری.دود سیگار و قلیون ابدا!وایتکس و مواد شوینده از این دست هم اصلا!که این اخری رو من بدجور استفاده میکنم.هرچند این روزا دارم تلاش میکنم که کمتر استفاده کنم.صدات هم گرفته وقتی میخندی صدات در نمیاد. و یه نایلون شربت و قطره و انتی بیوتیک جورواجور برای خوب شدن جنابعالی که با امروز سه روزی میشه که سرما داری و کمی بهتری.مهمترین مشکل من با شما غذا نخوردنته!اخه چرا غذا نمیخوری؟دلت میاد کلی غذاهای رنگانگ و خوشمزه رو ازشون بگذری و نخوری.من که نمیتونم!اخه چرا اشتها نداری؟وقتی بچ...
17 اسفند 1391

ارمیا پرررررررررر!

سلام پسر شیطونک و عزیزم قربون کارای جدیدی که تند تند یاد میگیری برم من !همچنین خرابکاری ها و شیطنت های جدید و جورواجور.همه شون شیرین و دوست داشتنی هستن شیرین عسل خوشمزه ی من! اول از کارای جدیدت بگم که قبلا بوس میکردی اما رو هوا و هیچ صورتی رو لمس نمیکردی ولی حالا ورژن جدیدش اینه که اول صورتو لمس میکنی و لباتو فشار میدی رو صورتم و بعداز چند ثانیه صدای بوس در هوا میاد.این مدل جدیدش که از مدل قبلی پیشرفته تره یه مشکلی داره که صدا و تصویر با هم هماهنگی نداره.وقتی نماز میخونم میای مهر رو برمیداری و اون حرکتو  رو مهر انجام میدی اول لبتو روش فشار میدی و بعد رو هوا بوس میکنی.جوووووووووووووووونم عزیزم.میدونی کجای کارش خوشمزه س؟اونجا که ف...
4 اسفند 1391

شنگول پسری

سلام نازدونه ی شیطون گلم مهم ترین اتفاق این مدت از شیر گرفتنت بوده چون فقط شیر میخوردی و اصلا هیچ غذای دیگه ای رو نمیخوردی.شب تا صبح و صبح تا شب اویزون من و خوردن شیر و در اخر همچنان گرسنه بودن نتیجه ش بود.شیر من هم  که کم بوده سیر نمیشدی.هفته ی قبل خیلی به خاطر شیر خوردن بسیار اذیتم کردی.لجبازی ها و نق نق هات که بماند.اولین روز بدون شیر خوب بودی اصلا اذیتم نکردی ولی موقع خواب که شد گریه هات هم شروع شد.سه چهار بار بیدار شدی و گریه کردی که گذاشتم رو پام خوابیدی.البته سرلاک و شیر گاو هم یکی دوبار بهت میدم اخه گرسنه ت میشه.شب دوم ولی بدتر بود و موقع خوابیدن خیلی بی قراری و گریه میکردی.بهر دنگ و نگی بود ساعت ١ خوابت برد اونهم با گوش د...
4 اسفند 1391

شازده پسر

سلام شاه پسری من عزیزم تو این مدت تقریبا یه ماهه کلی بزرگ شدی و کارای جدید و بازیگوشی های جدیدتر یاد گرفتی.مهمترین اتفاق هم بدنیا اومدن پسرخاله ی عزیز علی کوچولو است که خییییییییییلییییی بهش محبت داری و دوسش داری از ناز کردن های نه چندان لطیفت کاملا مشخصه. نی نی ناز ما که حتما به زودی عکسشو میزارم ٢٥ دی ٩١ ساعت ١٠.٣٠ بدنیا اومد.وقتی هم از بیمارسنان خاله جون مرخص شد و می اومدیم خونه یه برف زیبایی میبارید که زیبایی اش فوق العاده و برای ما که برف ندیده ایم یه مورد خاص  و باور نکردنی بود.(اخه اینجا زیاد برف نمیباره). و اما ارمیای وروجکم که سرماش نمیخواست خوب بشه وقتی رفتیم دکتر بعد از معالجه تشخیص دادن که الرزی(حساسیت حرف مورد نظر رو ...
21 بهمن 1391

از تو گفتن زیباست هرچند تکراری باشه

سلام نفسم خیلی وقته که میخوام اپ کنم ولی نمیدونم از چی بنویسم.پست جدید باید همراه با عکسای جدید ماه چهاردم زندگی باشه ولی کلی عکس تو دوربین و گوشی خاله جون مونده که منتظرن من یه تکونی به خودم بدم و دوربین رو ببرم بیرون درست کنن و گوشی خاله جون هم با یه بلوتوث حله ولی کو حوصله واسه این کارا!  بعد یه هفته از تصادف بابا محمد و شکستن دستش عمو مجتبی تصادف بدی کرد که باعث پارگی سرش شد چون بهرحال سرش ضربه خورده بود چند روز اول روزای سختی رو همگی میگذروندیم و تا چند ساعت اول تو کما بود که کم کم خدارو شکر حالش بهتر و روبراه شد.الان هم حالش خوبه و داره دوران نقاهت رو میگذرونه تا مثل اول سرحال بشه.  و اما ارمیا گلی عزیزم که چند روزی میشه ...
22 دی 1391