5امین بهار

ن : mamany ت : 2 / 3 / 1391 ز : 12:35 AM | +

سلام عزیزدل مامان

فدات شم پسر نازم که مثل یه فرشته ی خوشگل خوابیدی

نانازمن یه چند روزه که بهتر میتونی بشینی و زمانش طولانی تر شده افرین پسرم!

ای پسر شیطون من میدونی امروز صبح چه کردی ؟همیشه گردنبند منو میکشیدی و میخواستی بخوری مخصوصا وقتی داشتی شیر میخوردی که دست کوچولوت فقط مشغول بازی با اون و کشیدنش بود امروز صبح کشیدی و......پارش کردی من این گردنبندم رو خیلی دوست دارم ولی فدای سرت نانازم میدم درستش میکنم

صبح رفتم کلوپ نینی سایت رو باز کردم دیدم زدهسه شنبه، 2 خرداد 1391,دیدم تاریخش اشناس ,2خرداد ,سوم خرداد که روز ازادی خرمشهره پس 2 خرداد چه روزیه اهااااااااااا!یافتم تاریخ نامزدی و عقد مونه هوراااااااااااااااااااا,5سال شد اولین روز یکی شدن من و بابا مهدی جون

وای که چه روزای پر شور و هیجانی بود یادش بخیر!

موقع امتحاناتم بود مراسم خواستگاری و بله برون و اشناییمون و چه قدر من اون ترم تلاش کرده بودم که بهترین نمرات رو بیارم و خودمو به شاگرد اول کلاسمون نزدیک کرده بودم برنامه ریزی کرده بودم که امتحانات رو خیلی خوب بدم و معدل خوبی کسب کنم که ناگهان وارد مرحله ی جدیدی از زندگیم شدم و قبول کردم که مزدوج بشم تو دوران امتحان زیاد درس نمیخوندم اینقدر فکرم مشغول اتفاقای افتاده و بابایی بود که نمیتونستم خوب درس بخونم و هرچی هم که سر جلسه بلد بودم از خونده های قبلی م بود بهرحال معدلم شده بود 18 که راضی نبودم ولی از تلاش نکرده ام خیلی خوب بود.

چقدر زود برگای کتاب زندگی ورق میخوره با یه چشم بهم زدن پنج سال گذشت ,پنج سال با شیرینی و تلخی که خداییش شیرینی هاش بیشتر بود بجز انتظار برای باردار شدن و اون حاملگی ناموفق .

و مهمترین و شیرین ترین اتفاق ممکن تو سال نود افتاد که خدای مهربون نازدونه مو بهم داد

خداجون مرسییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

خدایا ممنونم ازت و بخاطر محبت خالصانه ت و بیکرانت به من متشکرم

خدای مهربون حافظ و نگبان زندگیم باش .سلامتی رو مهمون تن و جان ما کن . خدایا شور و عشق رو بین من و همسرم بیش از پیش قراربده تا پسرم در دامن مهر و محبت به خوبی و خوشی پرورش یابد .خدایا کمکمون کن تا بتونیم در کنار هم و با سلامتی به چیزایی که میخوایم برسیم و مارو از شر شیطان و وسوسه هاش و گرفتاری ها در پناه خودت حفظ کن هماطور که تاکنون بوده.

امین