قلب من
mamany ت : 26 / 2 / 1391 ز : 11:22 PM | +
سلام نفسم
نانازی الهی فدات شم که این روزا توپ توپی
قربونت بشم که میگی آآآددددااآآآدددددو هی تکرار میکنی
نازدونه ی من یه دو شبه که دیر میخوابی و اخر شب شنگول تر میشی و دوست داری که بازی کنی و بابایی که مثلا بغلت میکنه تا با هم بخوابین خودش زودتر از شما خوابش میبره و شما هم همچنان سرگرم بازی و پتو خوری و دددد گفتن هستی و من میام پیشت وکمی بازی میکنیم باهم و بعد نازت میکنم و میگم عزیزدلم ,خوشگلم,هستی ام,قلبم بخواب و کم کم خواب مهمون چشای نازت میشه و اغوش فرشته ها میزبان لالایی شبانه ت میشه...
عزیزدلم میخندی جیغ میکشی و کمی هم میشینی البته چند ثانیه و به بابا مهدی علاقه ی بیشتری نشون میدی و با هم گرم و صمیمی مشغول بازی میشین
تو شصت خوردن یه پا حرفه ای شدی و خیلی ماهرانه شصت میخوری و خودتو سرگرم میکنی
فسقلی مامان با روروئکت یه جولانی میدی که نگو بیشتر دقایقی که من کار دارم شما تو روروئکت هر جا مامانی میره دنبالش میکنی و وقتی مشغول ظرف شستن هستم خودتو با جا نونی سرگرم میکنی
جوجه کوچولوی مامان اینروزا خیلی تو دلبرو و خوردنی شدی طوری که حتی عمو نقی (شوهر خاله جون زهره)که به نی نی ها علاقه ای نداشت داره بهت علاقه نشون میده و باهات بازی میکنه!
بهترین هدیه ی خدا خیلی دوستت دارم و بهترین ارزوهام برای قلب پاک و مهربون توئه همیشه پاک و معصوم و مهربون و شاد بمان چون تو لایق بهترین بودنی فرشته ی من...