محمد ارمیامحمد ارمیا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 9 روز سن داره

ارمیای پاییزی من

ارمیا پس از واکسن

1391/10/7 18:30
نویسنده : مامان فاطمه
409 بازدید
اشتراک گذاری

ن : mamany ت : 12 / 10 / 1390 ز : 3:00 PM | +

سلام خوشگلم

فدات شم که داری تو تب میسوزی واز درد پای چپت ناله میکنی ودلم برات اتیش میگیری وقتی کاری نمیتونم برات بکنم جز اینکه بغلت کنم وعاشقانه ترین ترانه های مادرانه را تو گوشت زمزمه کنم وخالصانه ترین محبت هارو نثار قلب کوچیکت کنم باهر ضربان قلبت بگم پسرم دوستت دارم....

niniweblog.com

نانازم دیروز ساعت نه نیم رفتیم خونه مادرجون که باهم بریم درمانگاه واسه کنترل و واکسن جنابعالی

اول وزنت کردن که وزنت بود 4850که نسبت به دفعه ی پیش 350گرم رشد داشتی وبهم گفتن خوب وزن نگرفتی ومن هم گفتم از بس این پسر بداخلاقی و گریه های وحشتناک میکنه در کل ناراحت شدم چون من تمام سعی م رو میکنم که خوب بهت برسم تا تپلی بشی ونمیشه!

قدت هم بود 57 و دورسرت 37که این دو مورد خوب بود حالا نوبت واکسنت رسید سپردمت به مادرجون که نگه ت داره چون اصلا طاقت اینکه ببینم ران پای کوچولوت واکسن بخوره ودرد بکشی رو نداشتم

اولی پای راستت واکسن هپاتیت بود که کلی از اون گریه های وحشتناک مخصوص خودت کردی که پرستاره گفت این اولین بچه ای است که دیدم اینجوری میکنه طفلک کمی هم از عکس العملت ترسیده بود بعد هم پای چپ که واکسن سه گانه بود وعوارض درد وتب به خاطر اونه ,پس از اون هم کلی گریه کردی وتمام اون مدت تو بغل مادرجون بودی ومن هر وقت خیلی گریه میکردی میگرفتمت وارومت میکردم بعد هم رفتیم دنبال خاله جون زهره و با هم رفتیم خونه مادرجون

نیم ساعت اول بعداز واکسن سر حال بودی وهنوز اثر نکرده بود کلی خندیدی و نمک پاشوندی که خاله گفت همیشه واکسنش کنیم اینجوری اروم شه ولی بعداز یه ساعت تب ودردت شروع شد وبی حال شدی وبه لطف استامینوفن میخوابیدی تا الان که ساعت 2 بعداز ظهر است هنوز تب داری واز درد می نالی امیدوارم هر چه زودتر خوب شی ودوباره بشی همون پسر شیطون بلا وغر غری خودم بابایی میگه چقدر بده که اینجوری بی حالی همون گریه کنی بهتره عزیزم هرچه زودتر خوب شو باشه تو قوی هستی میتونی از پسش بر بیای بوووووس

 

ارمیا دقایقی بعد از واکسن

 

پاهای واکسن شده ی ارمیا

ارمیای تب دار و شوک شده

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)