محمد ارمیامحمد ارمیا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره

ارمیای پاییزی من

ارمیا و کارای جدید

1391/5/31 18:30
نویسنده : مامان فاطمه
353 بازدید
اشتراک گذاری

mamany ت : 23 / 1 / 1391 ز : 5:09 PM | +

سلام مامانی

خیلی وقته میخوام بروز کنم ولی ازبس کم خواب شدی نمیشه هیچ کاری کردامروز بعداز مدتها لطف کردی و ساعت نه و نیم صبح بیدار شدی خیلی وقت بود تا این موقع نخوابیده بودم

از ساعت نه ونیم تا سه ونیم بعدازظهر فقط نیم ساعت اون هم تو فرغون! خوابیدی اخه زن عمو پریسا دید نمیخوای بخوابی تو رو گذاشت تو فرغون و به محض سواری خوردن خوابیدی اخه پسر ببین چه راهایی برای خوابوندنت بکار میبریم مردم مسخره مون میکنن نه به اون که باید بزاریم تو پتو دو نفر کارگر افغانی(البته خودم پای ثابتم,بلا نسبت بزرگترها ) بیکار پیدا کنم تا جنابعالی بخوابی نه به این که تو فرغون اخه این هم شد وسیله حداقل یه کالسکه بود یه چیز

بهر حال میخوام از شاهکارات بگم

لطفا بریم ادامه ی مطلب ......

از وقتی غذا خور شدی از بین منو های موجود سوپ رو بهتر میخوری بعد حریره بادوم و بعد از اون فرنی تازگی ها نون رو هم میتونی بخوری ولی از بس خیس میشن راحت با لثه جداش میکنی من هم میترسم بپره تو گلوت زود بی خیال میشم و از دستت میگیرم چقدر هم ناراحت میشی!

-یکی دیگه از راهای خوابیدنت گوش کردن به اهنگ که این روزا ناری ناری است

-هر چیزی که تو دستت بیاد رو میکنی تو دهنت حالا اون گوشه ی روسری شال من یا گردنبند باشه لباس طرف مقابل یا اسباب بازییا هر چیزی که تو ذهنت بیاد یه زنبور داری اون رو هم خیلی دوست داری بخوری مخصوصا شاخک هاشو!حتی وقتی یکی میگه بیا بغلم و دستشو به طرفت میگیره بادهان باز تندی دستتو میبری جلو و دستای طرف رو میکشی به سمت دهنت.

-وقتی بابایی نماز میخونه بهش خیره میشی و از اول تا اخر نماز بهش نگاه میکنی.

-زمانی که با پاهات بازی میکنی و سعی میکنی شصت پاتو ببری تو دهنت میزنی زیر اواز یه ذوقی میکنی که منحصر به فردو مخصوص خودته اینه که جیغ میکشی

-وقتی سر جات دراز کشیده ای یا خوابی یه 180 درجه تغییرموقعیت میدی بعضی مواقع غلت میزنی و پتوت که عشق جدیدته رو میخوری و قوم قوم میکنی

نانازم این دو سه روزه هوا خیلی گرم بود تو هم بیشتر با تی شرت و شلوارک و یا تاپ و شورت بودی تازه اولین بار پنکه و اسپیلت هم رو شن شد اخه دیروز و امروز خییییلیی گرم بوده کلی کیف کردی از اینکه اینقدر لباست کمه تو هم که عاشق لباس کم وای از اون موقعی که بخوام لباس تنت کنم !

-خیلی بازیگوش شدی همش میخوای باهات حرف بزنیم بازی کنیم

-اولین سرمای عمرت رو خوردی امیدوارم اخرین سرماخوردگی هم باشه البته خفیف بوده ولی همین هم مماخو شدی و ابریزش بینی داری امیدوارم هر چه زودتر خوب شی

-عزیز دلم چند روز پیش یه چند سانتی سینه خیز رفتی افرین پسری!

-یه هفته ای میشه که لب پایینیتو میبری تو دهنت و هووووم هووووم از خودت صدا در میاری بعدا حتما عکسشو میزارم الان رم ریدر ندارم دیگه روم نمیشه از عمو هادی شون بگیرم تا بخرم و بعد عکسای جدیدت رو بزارم

ناز گلم شکوفه های بهاری جوونه زدن و دارن بزرگ میشن تا چند روز دیگه شکوفه ی بهار نارنج و پرتغال کاملا باز میشن فضا پر میشه از رایحه ی دلنشین و روح انگیز اونا من عاشق شکوفه ی نارنج و پرتغال هستم و بی صبرانه منتظرم شکوفه ها باز بشن

دوربین گوشیم بقول بابایی 10 مگا پیکسلی (که 2هم نیست )خراب شده وقتی میرم رو دوربین صفحه ی سفید میاد و گوشی هنگ میکنه فکر کنم اب دهانت خرابش کرده من گوش جدید می خوااااااام

اینقدر خوابت سبکه و تو خواب تکون میخوری که زودی بیدار میشی اعصاب ادم رو خورد میکنی حالاهم بیدارشدی برم بخوابونمت بووووووووووووس باااااااااای

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)