محمد ارمیامحمد ارمیا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره

ارمیای پاییزی من

سیام عزیز

1392/7/23 13:50
نویسنده : مامان فاطمه
328 بازدید
اشتراک گذاری

سیام

م ایمیا مشن اوم(من ارمیا موذن اومدم)

مامانی نیشت.

پییشا دون نی نی .یایا.نی نی اومد.یفت با(پریسا جون مامان نی نی.نی نی لالا.نی نی اومد رفت بالا.

ایدا ارشو بیو باشی دیده!(ایدا و ارزو بیاین بازی دیگه!)

آ عیی نکن دیده عیی(ا علی نکن دیگه)

دشت عزیز بو شد:دست عزیزی جون بو شد.

مامانی توپوها:توپولوها عاااااااااااااااااااشق این برنامه ای.صبح بیدار میشی حتما باید تماشا کنی.

بییم یس زویه .بییم داداشی.:بریم نرگس زهره داداشی.خاله جون صداشون نمی کنی .میگی اجون.

بلاخره تونستم از شیشه شیر هم بگیرمت.تا یه هفته شبا بیدار میشدی و برای شیر لج میکردی.میگفتی شیر شیر.خلاصه بهر سختی بود گذشت.خداروشکر دیگه برا شیر بیدار نمیشی و تا صبح میخوابیم.غذا هم ماشالله بهتر میخوری و از این بابت خیلی خوشحالم.کلی کلمه جدید یاد گرفتی و شیرین زبونی میکنی.باید تو فرصت مناسب همه شو بزارم

هنوز کامپیوتر مون درست نشده و با لپ تاپ یکی از اشناها اومدم اپ کنم.با تی وی میرم وبگردی که اعص.اب خوردکنه و نمیشه تو وبلاگ دوستام نظر بزارم.

بای بای...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

نگین مامان رادین
16 مهر 92 18:19
کاش کودک بودم تا بزرگترین شیطنت زندگی ام نقاشی روی دیوار بود، ای کاش کودک بودم تا از ته دل می خندیدم نه اینکه مجبور باشم همواره تبسمی تلخ بر لب داشته باشم ، ای کاش کودک بودم تا در اوج ناراحتی و درد با یک بوسه همه چیز را فراموش می کردم
روزت مبارک فرشته ی کوچولوی دوست داشتنی

ممنونم از محبتت گلم.