ارمیا به خرید میرود
سلام گلم
یه روز با بابا میرین مغازه عموجمشیدی
-سلام عموجمشیدی خوبی سلامتی؟
-گژ میخوام پشته میخوام شوخوات میخوام اسمارتیز میخوام.
چیزایی که میخوای رو میخری و بعد برمیگردی به عمو جمشیدی میگی:چقدر میشه؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!
با دوچرخه و ماشینت بازی میکنی .خیلی جالبه با دوچرخه میری ماشین رو میزنی.بعد میای پایین میری پیش ماشین باهاش میحرفی و میگی چی شد؟چرا گریه میکنی ؟تورو زد؟برم بزنمش؟ بعد میری سراغ دوچرخه و مثلا میزنیش و میگی چرا میزنی ؟چرا زدیش.با تو ام.حالیته!(چقدر با ابهت) دیگه نزنییییییییش.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی