نگرانی مامانی
ن : mamany ت : 4 / 10 / 1390 ز : 10:58 AM | +
سلام گل پسر مامان
عزیزم امروز مادرجون بردت حموم
مثل همیشه خیلی پسر خوبی بودی وبعد از اومدن فقط خوابیدی الان هم هستی پایین پیش بابامحمد(پدر بابایی)
پسر مامان هفته ی بعد واکسن دو ماهگیت است من از همین حالا غصه م گرفته
امیدوارم به خوبی بگذره وزیاد اذیت نشی...
نانازم هنوز ختنه ت نکردیم و من خیلی میترسم اخه جنابعالی هم یه خورده نازک نارنجی تشریف دارید وبد اخلاق, میترسم خیلی اذیت شی واسه همین میگم بزرگتر شی شاید کمتر اذیت بشی ولی از طرفی همه بهم میگن زودتر ختنه کنیم الان زمان خوبیه ,نمیدونم چیکار کنم ولی تصمیم گرفتم بعداز واکسنت بلاخره کوتاه بیام و ببریمت واسه ختنه و پسر نازم به سلامتی واسه ی خودش مردی بشه!
عزیزم این روزا بهتر شدی وکمتر نق میزنی و گریه میکنی البته نسبت به قبل ولی همچنان همون جوری هستی حالا گفتم بهتر شدی به خودت نگیر اخه هنوز در هر صورت اذیت میکنی یه روز به سختی باید بهت شیر بدم یه روزدلت درد میکنه یه وقتایی میخوای جیش کنی اذیت میشی ...ولی در کل پسر بهتری شدی اخه به سلامتی دیگه داری بزرگ میشی عزیزم
خوشگلم نمیدونم چرا ولی وقتی عکسای یکی دو هفته ی پیش ت رو با الانت مقایسه میکنم حس میکنم لاغرتر شدی نمیدونم چرا ولی میخوام این یه هفته رو خوب بهت برسم تا تپلی بشی و برای واکسن زیاد اذیت نشی
نانازم خییللییی دوستت دارم وتمام زندگی منو بابایی در تو خلاصه میشه و تمام تلاشمونو میکنم که به خوبی تربیتت کنیم وتا در اینده از اینکه ادم خوبی هستی به خودت ببالی ...