محمد ارمیامحمد ارمیا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 9 روز سن داره

ارمیای پاییزی من

لحظه ی موعود

1391/4/31 14:34
نویسنده : مامان فاطمه
317 بازدید
اشتراک گذاری

ن : mamany ت : 10 / 1 / 1391 ز : 0:32 AM | +

هورا اخ جون بلاخره گل پسری میخوادبیاد

سلام ناناز مامان بلاخره انتظار مامانی داره بسر میرسه

خدارو شکر امروز دیگه دپرس نیستم وبابایی بهم نمیگه که چرا اینقدر دپرسی

niniweblog.com

میدونی چرا؟اخه امروز من با مادرجون رفتیم پیش دکترم اخه دیگه نمیتونستم

این همه انتظار رو تحمل کنم

niniweblog.comاز دکترم خواستم که یه کاری کنه زایمانم زودتر بشه اخه عروسی خاله جون نی نی مون است نی نی باید زودتر بیاد خانم دکتر گفتن باید معاینه بشم اگه دهانه رحم امادگی شو داره میتونم برگه بستری رو بدم که با تزریق امپول فشار خوشگل مامان 2.3روز زودتر تشریف فرما بشن

که بعداز معاینه که فکر میکردم خیلی درد داشته باشه ولی قابل تحمل بود گفتن که چهار شنبه برم بیمارستان بستری شم تا نی نی بلا بدنیا بیاد

niniweblog.com

فردا شب باید هر شش ساعت یه دونه قرص روغن کرچک بخورم و دو سه بار پیاده روی داشته باشم و

همچنین دوش بگیرم

niniweblog.com

ناناز من فکرشو بکن پس فردا قراره قشنگ ترین لحظه زندگیم اتفاق بیفته وای چه لحظه ی شیرینیه بعداز اون همه درد و سختی صدای گریه

niniweblog.com

نفس زندگیم رو بشنوم وهمه ی اون درد هارو فراموش کنم

من بی صبرانه منتظر اون لحظه ی دیدارم

niniweblog.com

حتما روز سختی خواهد بود ولی نمیدونم از خوش خیالیم است یا چیز دیگه که فکر میکنم همه چی خوب پیش میره واونقدر هم که بقیه میگن سخت نیست ولی من توکلم وامیدم تنها به خداوند است و میدونم

تنهام نمیزاره وهمه چی خوب پیش میره امیدوارم همینطوری باشه که فکر میکنم

امین

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)