محمد ارمیامحمد ارمیا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 9 روز سن داره

ارمیای پاییزی من

هوا خیلی سرده

1391/7/16 21:30
نویسنده : مامان فاطمه
300 بازدید
اشتراک گذاری

ن : mamany ت : 2 / 12 / 1390 ز : 12:46 AM | +

سلام خوبین

بیرون خیییلییی سرده رو کوه ها برف نشسته

دیشب هم اینجا برف میومد اون هم چه برفی درشت وخوشگل مامانی وبابایی من هر دقیقه میرفتن دم پنجره بارش برف رو نگاه میکردن اخه اینجا زیاد برف نمیباره همیشه بارون میاد من هم که کنجکاو شده بودم ببینم بیرون چه خبره هی تو بغل مامانی اینور اونور کردم تا سر در بیارم نشد مامانی نمیگذاشت میگفت سرده سرما میخورم بلاخره برف ندیدیم خدا کنه سال بعد کلی برف بیاد من برم برف بازی اون موقع یه سالم میشه دیگه نی نی نیستم که هی بگن سرما میخوری اخه من نمیدونم چرا باید سرما رو بخورم من که جی جی مامانی رو میخورم خیلی هم خوشمزه س...

میدونید چیه من هر وقت میخوابم پاهامو به صورت ضربدر روی هم میزارم حتی اون موقع که بو شده بودم وقنداق میشدم هم اینکارو میکردم هی مامانی پامو درست میکرد من دوباره میذاشتم رو همدیگه خوب من اینجوری دوست دارم بابا ولم کنید یه بار که خیلی کوچولو بودم وخونه مادرجون بودیم همین شکلی پامو گذاشته بودم خاله جون نرگس هی پامو راست میذاشت من ضربدری میذاشتم ول بکن هم نبود من هم خوابم میومد یه جیغ مردونه زدم تا خاله جون دست از سر کم موی مابرداشت

هیییی گفتم مو !از دست این روزگار هنوز هیچی نشده کچل شدیم   شکلکهای جالب و متنوع آرویناز بس حرصم میدن این مامان وبابا البته الان یه خورده بهتر شدن اوایل خیلی ناشی بودن واذیتم میکردن این مامان خانم اون اولا سرم روسری میپوشید وچندتا بلوز تنم میکرد لای پتو نازکتره میپیچید بعد پتو مینداخت روم بعدش منو میذاشت نزدیک بخاری!فکرشو بکنید وااااای من از گرما اتیش میگرفتم کلی عرق میکردم هرچی هم گریه میکردم مامانی هی بهم شیر میداد فکر میکرد گشنمه یا بهم قند داغ میداد البته مامانی هم تقصیری نداشت این بزرگترها میگفتن بچه رو بپیچ سرما میخوره ها !ولی چند ماهی میشه مامان گلم اخلاقم دستش اومده و من بعضی روزا با استین کوتاه تو خونه هستم خیییلییی کیف میده ای کاش زودتر بهار بیاد خسته شدم از بس تو خونه موندم حوصله م سر رفت اگه هم برم بیرون اون پتوی بد همیشه همرامه من دوستش ندارم !تا مامانی میذاره رومگریه زاری وداد وبیداد راه میندازم که ای بابا من میخوام بیرون رو بیبینم !

به مامانی گفتم منو ببره ایران اف ای تی برای کاشت مو اخه من موهام ریخته اون قدری هم که داشتم رو از دست دادم خیلی دلم مو میخواد برای همین وقتی تو بغل مامانی ام موهاشو میکشم میزارم روی سر خودم تا شاید موهام در بیاد ...

دوستای گل مامانی دوستتون داااارم به نی نی هاتون سلام برسونید واز طرف من اقا ارمیا ببوسینشون بهشون بگید اقا ارمیا مخلصتونه دربست.....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)