محمد ارمیامحمد ارمیا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 6 روز سن داره

ارمیای پاییزی من

ارمیا به مهد میرود

1393/6/13 11:41
نویسنده : مامان فاطمه
336 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل پسر مامان

نانازم دیروز برای مهد قران ثبت نامت کردم.ایشالله از مهرماه مثل بچه مدرسه ای ها میری مهد.البته کلاساش هفته سه روز بعدازظهرها  وتایم یک ساعت و نیمه هست.که فکر میکنم برای تو کافی باشه وگرنه خسته میشی.

میگی میخوام برم مهدکودک کیف بخرم درس بخونم.

علی که نمیاد.علی بلد نیست درس بخونه.علی کچلوئه.(کوچولو)

نمیدونم چطور برخوردی خواهی داشت روزای اول ولی فکر میکنم که برات سخت باشه تا با محیط جدید عادت کنی و از من دل بکنی.چون خیلی وابسته ای.یکی از دلایلی که تصمیم گرفتم بزارمت مهد همینه که از وابستگی ت کمتر بشه.از طرفی هم اجتماعی تر میشی و سرگرم تا حرف بد کمتر یاد بگیری و بزنی!یه دلیل دیگه هم اینه که باهوشی و مطمئنم از این بابت از پسش بر میای.

برات توضیح میدم که مهد چه جوریه و چه کارایی میکنید.اینکه شعر میخونید بازی میکنیدو...

که دیدم میگی:من که شعر بلد نیستم!گفتم چرا بلد نیستی ؟تو شعر یه توپ دارم قلقلیه رو بلدی بخون برام.که تا اخرشو برام خوندی و برات دست زدم.شعر شیر واسه ما مفیده وقطار قطار راه برو و اتل متل توتوله رو هم خوندی.بهت گفتم دیدی یه عالمه شعر بلدی!برات دست زدم و کلی خوشحال شدی.

نانازم عزیز جون مدتیه که بیمار ه و تو ای سی یو بستری هستن.امیدواریم که هر چه زودتر خوب بشه و برای سلامتیش دعا میکنیم.امیدوارم خداوند هم بهمون و به عزیزجون کمک  کنه!

پسندها (2)

نظرات (1)

هم نفس
23 شهریور 93 14:09
سلام مبارکه خاله.