بازی های کودکانه ارمیا
سلام نازدونه
مامانی میخوام از بازی هات و ذوق و سلیقه و ابتکاری که توشون استفاده میکنی بگم.
امروز اول پتوت رو پهن کردی روی زمین صاف صاف!اگه یه کوچولو خط داشته باشه صافش میکنی.بعد هرچی بالشت داشتیم رو اوردی دورش چیدی و برای خودت خونه درست کردی.کنار هم بودن بالشت ها هم دقیق!بود.بعد ماشین هاتو از کوچک به بزرگ پشت هم چیدی و بهشون میگفتی یواش صبر کن .یه تیکه از رو فرشی که تا خورده بود یکی از ماشین هارو از روشون رد میکردی و به مان میگی:مامانی ببین چه جوری میره.اون تای رو فرشی رو طوری کردی که سربالایی و سراشیبی داشته باشه.بعد از اون بالا با سرهت اومدی پایین و پشتک زدی و افتادی تو اب!
دوباره رو همون تای روفرشی که حالا برات یه جاده بود ماشینات رو پشت هم چیدی و میگی:مامانی ببین اینجا تهرانه!(من موندم این تهران از کجا اومده تو ذهنت)بهم میگی مامانی اینجا تهرانه؟من هم میگم اره.جواب میدی:نه اینجا تهران نیست اینجا بهشهره!
من فدای هوش و استعدادت بشم.الحق که تو این یه مورد روو دیگه به خودم رفتی!!!!!!
رفتی پایین پیش عمه خدیجه اینا.صدام میزنی مامانی بهت گفتم ماشینمو بیار چرا نیاوردی؟حالا ۳تاشونو بردی ها یکی شو که بزرگ بود گفتم خودم میارم.جواب دادم باشه مادر الان میارم.دیدم میگی قربونت چاکرریم!