محمد ارمیامحمد ارمیا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 6 روز سن داره

ارمیای پاییزی من

مامانییییییییییی......بررررررررم بیرووووون

1393/4/22 17:51
نویسنده : مامان فاطمه
302 بازدید
اشتراک گذاری

سلام  دردونه

لحن صحبت کردنت گاهی اوقات خیلی دلنشینه .مخصوصا وقتی یاد گرفتی و خواهش میکنی:

 

ساعت ۵ بعدازظهره و تو سعی کردی بخوابی و نشد تا دیدی من هم دیگه خوابم نمیاد از سرجات بلند شدی و دنبالم اومدی:مامانی چرا نخوابیدی؟

-دیگه خوابم نمیاد

-مامانی چرا خوابت نمیاد.

-چون خیلی استراحت کردم  خسته شدم از خوابیدن

-چرا خسته شدی

-چرا؟

-چرا؟

-چرا؟و این چراهای دنباله دار که خیلی وقتا تو جوابشون میمونم.

گفتم میخوام نماز بخونم.تا رفتم وضو گرفتم و برگشتم دیدم عزیزدلمم سجادمو اماده کرده و با سجاده خودش منتظرمه.همراه با من نمازشو خووند.البته نماز بچه م بدون ذکر فقط حرکات رو ادا میکنه سجده و رکوع قیام.قبول باشه عزیزم.

داشتم قران تلاوت میکردم که اومدی کنارم

-مامانی بچه ها باید برن دوچرخه بازی کنن؟

-نه الان هوا گرمه.

- مامانی بررررررررررررم ‍‍‍‍پایین

-نه

-ماماااااااااااانی برررررررررررررم

-نه.اول برو اسباب بازی هاتو جمع کن بعد.

-نه مامانی تو جمع کن.من برررررررررررم پ‍ایین.تو رو خدا

-نه.

-اره برم.چرا میگی نه؟دوست دارم میخوام برم.بررررم؟

باشه برو ولی هوا گرمه ها!

پسندها (2)

نظرات (1)

هم نفس
23 تیر 93 12:57
"زن بودن" هرتکه از وجودت را پیش هر مردی جا گذاشتن نیست برای یک مرد با تمام وجود بودنه و "مرد بودن" اثبات مردانگیت به تمام زنان عالم نیست برای یک زن کامل بودنه