من امروز غذا خوردم اخ جونننننننننم

ن : mamany ت : 6 / 1 / 1391 ز : 9:06 PM | +

سلام

سال نو مفارک امیدفارم سال خوفی داشته بشین و نی نی هاتون به خوفی وسلامتی بزرگ بشن من هم همینطور

خدایا کمکم کن پسر خوفی بشم و دیگه مامانی رو اذیت نکنم وکمتر گریه کنم

من از وقتی که سال جدید شروع شد مامانی رو خیییلیی خسته کردم وگریه میکردم که مامانی دیروز تصمیم گرفت منو ببره پیش اقای دکتر که من خیلی دوسش دارم و مطبش خیییلییی قشنگه من اونجا ساکت میمونم و به دور وبرم نیگا میکنم

مامانی به اقای دکتر گفت پسرم خیلی گریه میکنه چیکار کنم اقای دکتر منو معاینه کرد شکممو فشار داد سرمو دست زد گوشمو دید مماخمو نگا کرد حتی با یه چوب تو دهنو هم دید بعد منو گذاشت رو ترازو و وزنم کرد 6کیلو شدم مامانی بهم گفت خسته نباشی خیلی زحمت کشیدی 300گرم رفتی بالا !

دکتر مهربون گفت من سالمم و مشکلی ندارم و برای اطمینان برام سونو از شکم نوشت و شربت ارامبخش به اضافه ی شربت های قبلی م تجویزکرد و از مادرجون پرسید که دخترتون بچه بود اروم بود مادرجون هم گفت نه خیلی گریه میکرد بلاخره اینکه من سالمم ودوست دارم گریه کنم اخه مامان و بابای خوبم شما چرا ناراحت میشین گریه که خوبه همیشه بهم میرسین!

در ضمن مامانی از دکتر پرسید میتونم غذای کمکی شروع کنم که دکتر گفتن اره از حریره بادوم و فرنی شروع کن من چه قدر از این حرف دکتر مهربونم خوشحال شدم مرسی اقای مهربون

من اینقدر دلم میخواست غذا بخورم ولی کسی بهم چیزی نمیداد بلاخره نوبت ماهم رسید که دلی از غذا در بیاریم از این به بعد هرچی بخوام میخورم اخ جوووون

امروز صبح بعداز اینکه از خواب بیدارشدم و شیر خوردم مامانی تو ظرف غذای خوشگلم برام حریره بادوم درست کرد و من یه 5,6 قاشقی خوردم خیلی خوشمزه بود تازه مامانی میخواد برام فرنی و سوپم درست کنه حتما خیلی کیف میده

سلام غذاهای خوشمزه و خوراکی های توپ بای بای فقط شیر!!!!

  من مم میخوااااااااام........