اولین جلسه مهد قران و ارمیا جون
سلام گل پسری
مامانی بلاخره این کلاسا شروع شد و امروز دومین جلسه ش بوده و برای شما جلسه اوا.هی ما منتظر تماس بودیم وخبری نشد و بلاخره از طریق یکی از اشناها فهمیدیم کلاس شروع شده.امروز ساعت 3 اولین جلسه بوده و ما با شوق و ذوق اماده شدیم و پیاده رفتیم سمت مهد.بماند که توی راه چقدر بپربپر و ورجه وورجه کردی.و اومدی تو بغلم و راه نمیومدی.توی راه با یکی از همکلاسی هات همراه شدیم که اسمش روجینا بود.وقتی رسیدیم رفتیم داخل کلاس اولش یه جوری بودی و غریبی میکردی.نگذاشتی از کلاس برمم بیرون و کنارت نشستم حتی از روی صندلی اومدی نشستی تو بغلم.خوب برای جلسه اول بیش تر از این انتظار نمیرفت.وقتی که خانم مربی ازت اسمت رو پرسید که تو بغلم خودتو جا دادی و جوابشو ندادی.بعداز اهنگ گوش کردن و بپر بپر کردن بچه ها و گوش دادن قصه و خوراکی خوردن خانمتون کمی از اهداف و شرایط کلاس گفتن و ساعت 4.5 کارمون تمومم شد.البته اخرای کلاس کمی یخت باز شد و بهتر شده بودی و با خانمتون خداحافظی هم کردی.فکر کنم این کلاس برات خیلی خوب باشه تا از وابستگی شدید دربیای.وچیزای جدید و خوب یادبگیری.باید ببینیم تا کجا هردومون میتونیم ادامه بدیم فعلا که میریم...به امید موفقیت.